سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریاست؟
نوری از روزنه ی فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در شنبه 30 مهر 1390برچسب:, ساعت 22:3 توسط Fah| نظر بدهيد
|